استادی در شروع کلاس درس ، لیوانی پر از آب به دست گرفت ...
روزی از روز ها ، پادشاهی سالخورده که دوپسرش را ...
کوهنوردی بود که میخواست به .......
روز ها می گذشت اما گنجشک با خدا هیچ نمی گفت .......................