دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را میگذراند ...
استادی در شروع کلاس درس ، لیوانی پر از آب به دست گرفت ...
کوهنوردی بود که میخواست به .......
روز ها می گذشت اما گنجشک با خدا هیچ نمی گفت .......................